اصل میانه روی در اندیشه ی سیاسی امام علی (ع)
میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط از مسائل مهم و اساسی در هدایت مردمان و اداره ی امور است تا جایی که در اندیشه ی سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) جاده حق و مسیر هدایت بر آن استوار است و کتاب الهی و سنت نبوی بدان توصیه می
نویسنده: مصطفی دلشاد تهرانی
میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط از مسائل مهم و اساسی در هدایت مردمان و اداره ی امور است تا جایی که در اندیشه ی سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) جاده حق و مسیر هدایت بر آن استوار است و کتاب الهی و سنت نبوی بدان توصیه می کند. امیرمؤمنان علی (ع) ضمن خطبه ای که پس از بیعت مردم با وی در مدینه ایراد کرده، فرموده است:
«الیَمینَ و الشِمالُ مَضلهُ، و الطَریقُ الوُسطی هِی الجادهُ. عَلیها باقِی الکتابِ و آثارُ النبُوه، و منها منفذُ الُسنه و الیها مصیُر العاقبهِ.»(1)
انحراف به راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و میانه جاده ی وسیع حق است، کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتو افکن است، و از همین راه راست پیشرفت سنت، و به سوی همین مقصد است گردیدن عاقبت.
«الا و انَّ شرائعَ الدینِ واحدُه، و سُبله قاصدُه، من اَخذَ بها لَحِقَ و غَنِمَ، و مَن وَقف عَنها ضلَّ و نَدِمَ.»(2)
آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است، و راه های آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد.
هر که راه روشن دین را به درستی دریابد و در آن گام زند، در مسیری معتدل سیر خواهد کرد که او را به سعادت رهنمون می شود. به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«انَّ اللهَ سُبحانه انَزلَ کتاباً هادیاً بیَّن فیهِ الخَیر و الشَر؛ فخُدوا نَهجَ الخَیر تَهتَدُوا، و اصدفُوا عَن سَمت الشَر تقصِدُوا.»(3)
خداوند سبحان کتابی هدایت گر و راهنما فرو فرستاده است که نیکی و بدی در آن به روشنی بیان شده است. پس راه نیکی و خیر را در پیش گیرید تا هدایت یابید، و از بدی و شر روی بر تابید تا در جاده مستقیم و میانه قرار گیرید.
سیر دادن مردمان در راهی میانه و به دور از افراط و تفریط کاری ستوده است که به سامان آوردن زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان جز در سایه ی چنین سیری به درستی میسر نمی شود، بلکه برنامه هایی که مردمان را از اعتدال دور می سازد و در وادی افراط و تفریط می کشاند، برنامه هایی ناپسند است که نتیجه اش نیز تباهی و هلاکت است. امیرمؤمنان علی (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است:
«مَن اخذَ القصدَ حَمدُوا الیه طریقهُ، و بشرُوه بالنجاهِ، و مَن اخذَ یمیناً و شمالاً ذَمُّوا الیه الطریقَ، و حذَّرُوه مِنَ الهلَکهِ.»(4)
هر که به راه معتدل درآید، راهش را می ستایند و به نجات بشارتش می دهند، و هر که از راه اعتدال به راست و چپ منحرف شد، راه او را نکوهش می کنند و از هلاکت برحذرش می دارند.
برنامه و راه و رسم هدایتی پیامبر اکرم (ص) و اوصیای آن حضرت، برنامه و راه و رسمی معتدل و میانه بود و هیچ گونه افراط و تفریطی در آن نبود. علی (ع) در توصیف سیره و راه و رسم پیامبر اکرم (ص) بر معتدل و میانه بودن آن تأکید کرده و فرموده است:
«سِیرتهُ القَصدُ و سُنتهُ الرُشد.»(5)
سیره و راه و رسم پیامبر میانه روی و سنت او رشد بود.
پیامبر اکرم (ص) مردمان را بر اساس اعتدال و میانه روی راه برد و رشد داد و به همین فرمان داد، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است:
«و اشهَدُ ان محمداً عَبدهُ و رسولهُ، ارسلَهُ و اعلامُ الهُدی دارسهُ، و مَناهجُ الدینِ طامسهُ، فَصدع بالحقِ، و نَصح للخلقِ، و هَدی الی الرُشد، و امرَ بالقصدِ، صَلی الله علیه و آله و سلم.»(6)
و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. وی را هنگامی رسالت بخشید که پرچم های هدایت به کهنگی گراییده بود، و راه های دیانت بی فروغ مانده بود. پس او حق را آشکار ساخت، و خلق را نصیحت کرد، و مردمان را به راه رشد هدایت نمود، و به اعتدال و میانه روی فرمان داد که درود خدا بر او و بر خاندانش باد.
سیره و راه و رسم اوصیای پیامبر نیز همین گونه و میانه روی بود. در روایتی از علی (ع) در این باره آمده است که فرمود:
«طَریقتُنا القَصدُ.»(7)
راه و روش ما میانه روی است.
«مَن تَرکَ القَصدَ جَارَ.»(8)
هر که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف شود.
دور شدن از اعتدال عین ستم و بیداد است و زمامدارانی که خواهان برپایی عدالت و هدایت مردمانند باید همه ی برنامه های خود را بر اعتدال استوار سازند علی (ع) در این باره چنین توصیه کرده است:
«علیکَ بالقصدِ فی الامورِ، فَمَن عدلَ عَن القَصدِ جارَ، و مَن اخذَ بهِ عَدل.»(9)
بر تو باد به میانه روی در کارها، زیرا هر که از میانه روی روی بر تابد ستم کند، و هر که بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار کند.
با توجه به این حقیقت است که امیرمؤمنان علی (ع) نه تنها خود سخت پایبند اعتدال و میانه روی در همه ی امور بود، بلکه به کارگزاران خود سفارش می کرد که برنامه و راه و رسمی معتدل داشته باشند و به هیچ وجه اداره ی امور به افراط و تفریط کشیده نشوند. آن حضرت در عهدنامه ی ملک اشتر بدو این گونه فرمان داده است:
«ولیکِن احبَّ الامُور الیکَ اوسطُها فی الحقِ.»(10)
و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه ترین آن در حق باشد.
هر انسان خردمند و فهیم و کارآزموده به خوبی می داند که بهترین راه و روش اداره ی امور در هر محدوده ای اعتدال و میانه روی است. امیرمؤمنان علی (ع) مدیر زیرک و فهمیده، و سیاستمدار موفق را کسی می داند که مردمان را در اعتدال راهبری کند و هرگز در رفتار، برنامه ها، حرکت و سرعت کار به افراط کشیده نشود و نه مردم را ناامید و مأیوس سازد و و نه در امیدهای واهی قرار دهد. آن حضرت فرموده است:
«الفقیهُ کلُ الفقیهِ مَن لم یُقنطِ الناسَ مِن رحمهِ الله، و لم یوُیسهُم مِن روحِ اللهِ، و لم یُومنهم من مکرِ اللهِ.»(11)
دانای فهمیده و زیرک کسی است که مردم را از آموزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانی وی ایمنشان ندارد.
حکومت و مدیریت خردمندان بر مبنای اعتدال و میانه روی است که شأن عقل و خرد نورانی همین است، و هر کجا افراط و تفریطی مشاهده می شود ثمره ی جهل و نادانی و کوری و بی بصیرتی است، چنان که علی (ع) فرموده است:
«لا تَری الجاهلَ الا مفرطاً او مُفرطاً.(12)
جاهل را نمی بینی مگر این که یا افراط می کند یا تفریط.
انسان های خردمند و متعادل در همه ی امور بر میانه روی سیر می کنند و عوامل مختلف آنان را از این امر عقلایی دور نمی سازد، حتی دوستی و دشمنی ایشان از سر اعتدال و میانه روی است و در هیچ اوضاع و احوالی از مرزهای اعتدال و میانه روی فراتر نمی روند. سفارش های امیرمؤمنان علی (ع) در این باره روشن و روشنگر است:
«احبِب حَبیبکَ هوناً ما عسَی ان یَکُونَ بَغیضکَ یوماً ما، و ابغِض بَغیضکَ هوناً ما عَسی ان یکُونَ حَبیبک یوماً مَا.»(13)
دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال، شاید روزی از روزها دشمنت شود؛ و دشمنت را دشمن دار از روی میانه روی، شاید روزی از روزها دوستت شود.
بنابراین در یک مدیریت خردمندانه و اصول گرا همه ی امور بر اعتدال می گردد و هرگز بر افراط و تفریط تکیه نمی شود.
«الیَمینَ و الشِمالُ مَضلهُ، و الطَریقُ الوُسطی هِی الجادهُ. عَلیها باقِی الکتابِ و آثارُ النبُوه، و منها منفذُ الُسنه و الیها مصیُر العاقبهِ.»(1)
انحراف به راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و میانه جاده ی وسیع حق است، کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتو افکن است، و از همین راه راست پیشرفت سنت، و به سوی همین مقصد است گردیدن عاقبت.
میانه روی اساس همه ی امور
همه ی امور دین بر میانه روی استوار است و دولت اسلامی همه ی برنامه هایش معتدل و به دور از افراط و تفریط است که جز بر این اساس نمی توان مردمان را به درستی راهبری کرد و به عاقبت نیکو هدایت نمود. علی (ع) در خطبه ای فرموده است:«الا و انَّ شرائعَ الدینِ واحدُه، و سُبله قاصدُه، من اَخذَ بها لَحِقَ و غَنِمَ، و مَن وَقف عَنها ضلَّ و نَدِمَ.»(2)
آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است، و راه های آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد.
هر که راه روشن دین را به درستی دریابد و در آن گام زند، در مسیری معتدل سیر خواهد کرد که او را به سعادت رهنمون می شود. به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«انَّ اللهَ سُبحانه انَزلَ کتاباً هادیاً بیَّن فیهِ الخَیر و الشَر؛ فخُدوا نَهجَ الخَیر تَهتَدُوا، و اصدفُوا عَن سَمت الشَر تقصِدُوا.»(3)
خداوند سبحان کتابی هدایت گر و راهنما فرو فرستاده است که نیکی و بدی در آن به روشنی بیان شده است. پس راه نیکی و خیر را در پیش گیرید تا هدایت یابید، و از بدی و شر روی بر تابید تا در جاده مستقیم و میانه قرار گیرید.
سیر دادن مردمان در راهی میانه و به دور از افراط و تفریط کاری ستوده است که به سامان آوردن زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان جز در سایه ی چنین سیری به درستی میسر نمی شود، بلکه برنامه هایی که مردمان را از اعتدال دور می سازد و در وادی افراط و تفریط می کشاند، برنامه هایی ناپسند است که نتیجه اش نیز تباهی و هلاکت است. امیرمؤمنان علی (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است:
«مَن اخذَ القصدَ حَمدُوا الیه طریقهُ، و بشرُوه بالنجاهِ، و مَن اخذَ یمیناً و شمالاً ذَمُّوا الیه الطریقَ، و حذَّرُوه مِنَ الهلَکهِ.»(4)
هر که به راه معتدل درآید، راهش را می ستایند و به نجات بشارتش می دهند، و هر که از راه اعتدال به راست و چپ منحرف شد، راه او را نکوهش می کنند و از هلاکت برحذرش می دارند.
برنامه و راه و رسم هدایتی پیامبر اکرم (ص) و اوصیای آن حضرت، برنامه و راه و رسمی معتدل و میانه بود و هیچ گونه افراط و تفریطی در آن نبود. علی (ع) در توصیف سیره و راه و رسم پیامبر اکرم (ص) بر معتدل و میانه بودن آن تأکید کرده و فرموده است:
«سِیرتهُ القَصدُ و سُنتهُ الرُشد.»(5)
سیره و راه و رسم پیامبر میانه روی و سنت او رشد بود.
پیامبر اکرم (ص) مردمان را بر اساس اعتدال و میانه روی راه برد و رشد داد و به همین فرمان داد، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است:
«و اشهَدُ ان محمداً عَبدهُ و رسولهُ، ارسلَهُ و اعلامُ الهُدی دارسهُ، و مَناهجُ الدینِ طامسهُ، فَصدع بالحقِ، و نَصح للخلقِ، و هَدی الی الرُشد، و امرَ بالقصدِ، صَلی الله علیه و آله و سلم.»(6)
و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. وی را هنگامی رسالت بخشید که پرچم های هدایت به کهنگی گراییده بود، و راه های دیانت بی فروغ مانده بود. پس او حق را آشکار ساخت، و خلق را نصیحت کرد، و مردمان را به راه رشد هدایت نمود، و به اعتدال و میانه روی فرمان داد که درود خدا بر او و بر خاندانش باد.
سیره و راه و رسم اوصیای پیامبر نیز همین گونه و میانه روی بود. در روایتی از علی (ع) در این باره آمده است که فرمود:
«طَریقتُنا القَصدُ.»(7)
راه و روش ما میانه روی است.
تأکید بر میانه روی در اداره ی امور
میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط از مسائل مهم و اساسی در هدایت مردمان و اداره ی امور است، به گونه ای که به میزان دور شدن از اعتدال در اداره ی امور، نظام مدیریت دستخوش نابسامانی و کجی و انحراف و ستم و بیداد می شود تا جایی که بکلی ساقط گردد. امیرمؤمنان علی (ع) در وصیت خود به فرزندش محمد حنیفه او را از دور شدن از اعتدال و میل به انحراف به راست و چپ بر حذر داشته و فرموده است:«مَن تَرکَ القَصدَ جَارَ.»(8)
هر که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف شود.
دور شدن از اعتدال عین ستم و بیداد است و زمامدارانی که خواهان برپایی عدالت و هدایت مردمانند باید همه ی برنامه های خود را بر اعتدال استوار سازند علی (ع) در این باره چنین توصیه کرده است:
«علیکَ بالقصدِ فی الامورِ، فَمَن عدلَ عَن القَصدِ جارَ، و مَن اخذَ بهِ عَدل.»(9)
بر تو باد به میانه روی در کارها، زیرا هر که از میانه روی روی بر تابد ستم کند، و هر که بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار کند.
با توجه به این حقیقت است که امیرمؤمنان علی (ع) نه تنها خود سخت پایبند اعتدال و میانه روی در همه ی امور بود، بلکه به کارگزاران خود سفارش می کرد که برنامه و راه و رسمی معتدل داشته باشند و به هیچ وجه اداره ی امور به افراط و تفریط کشیده نشوند. آن حضرت در عهدنامه ی ملک اشتر بدو این گونه فرمان داده است:
«ولیکِن احبَّ الامُور الیکَ اوسطُها فی الحقِ.»(10)
و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه ترین آن در حق باشد.
هر انسان خردمند و فهیم و کارآزموده به خوبی می داند که بهترین راه و روش اداره ی امور در هر محدوده ای اعتدال و میانه روی است. امیرمؤمنان علی (ع) مدیر زیرک و فهمیده، و سیاستمدار موفق را کسی می داند که مردمان را در اعتدال راهبری کند و هرگز در رفتار، برنامه ها، حرکت و سرعت کار به افراط کشیده نشود و نه مردم را ناامید و مأیوس سازد و و نه در امیدهای واهی قرار دهد. آن حضرت فرموده است:
«الفقیهُ کلُ الفقیهِ مَن لم یُقنطِ الناسَ مِن رحمهِ الله، و لم یوُیسهُم مِن روحِ اللهِ، و لم یُومنهم من مکرِ اللهِ.»(11)
دانای فهمیده و زیرک کسی است که مردم را از آموزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانی وی ایمنشان ندارد.
حکومت و مدیریت خردمندان بر مبنای اعتدال و میانه روی است که شأن عقل و خرد نورانی همین است، و هر کجا افراط و تفریطی مشاهده می شود ثمره ی جهل و نادانی و کوری و بی بصیرتی است، چنان که علی (ع) فرموده است:
«لا تَری الجاهلَ الا مفرطاً او مُفرطاً.(12)
جاهل را نمی بینی مگر این که یا افراط می کند یا تفریط.
انسان های خردمند و متعادل در همه ی امور بر میانه روی سیر می کنند و عوامل مختلف آنان را از این امر عقلایی دور نمی سازد، حتی دوستی و دشمنی ایشان از سر اعتدال و میانه روی است و در هیچ اوضاع و احوالی از مرزهای اعتدال و میانه روی فراتر نمی روند. سفارش های امیرمؤمنان علی (ع) در این باره روشن و روشنگر است:
«احبِب حَبیبکَ هوناً ما عسَی ان یَکُونَ بَغیضکَ یوماً ما، و ابغِض بَغیضکَ هوناً ما عَسی ان یکُونَ حَبیبک یوماً مَا.»(13)
دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال، شاید روزی از روزها دشمنت شود؛ و دشمنت را دشمن دار از روی میانه روی، شاید روزی از روزها دوستت شود.
بنابراین در یک مدیریت خردمندانه و اصول گرا همه ی امور بر اعتدال می گردد و هرگز بر افراط و تفریط تکیه نمی شود.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، کلام 16.
2. همان، خطبه ی 120.
3. همان، خطبه ی 167.
4. همان، کلام 222.
5. همان، خطبه ی 94.
6. همان، خطبه ی 195.
7. شرح غررالحکم، ج4، ص 254.
8. ابوعبدالله محمد بن سلامه القضاعی، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم من کلام امیرمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، السعاده، مصر، 1332ق. ص 27.
9. غررالحکم، ج 2، ص 20.
10. نهج البلاغه، نامه ی 53.
11. همان، حکمت 90.
12. همان، حکمت 70.
13. همان، حکمت 268.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}